یعنی بخدا موندم از کار این دنیا اذیتهایی که منو کردن توی دو بارداریم مادر شوهرم یک بار بچم از دستشون سقط شد حالا خواهر شوهرم بارداره از حسادت من باردار شده مادر شوهرم الان می‌گفت وای دخترم گفتم کار سنگین نکن فلان نکن میدونید چقدر منو اذیت کرد می‌گفت خودت کاراتو کن چرا پسرم کار کنه چرا کمکت کنه منو ناراحت میکرد که زیر بارون رفتم خونه بابام بچه اولم که سقط شد براش دره ای مهم نبود این دنیا اگر انصاف داشت به ذره به اینا هم درد میداد باید بلاهایی که سر من آوردن سرشون بیاد اصلا نمی‌دونم خدا کجاست چرا به آدمای بد هر چی می‌خوان میده دیگه هیچ اعتقادی من به این خدا ندارم نمی‌خوام دعا کنم به درگاهش
خدا ول کنی تنها کسی که ضرر میکنه خودتی عزیزم
خدا هیچفرقی به حالش نمیکنه تو‌عبادتو.برا خودت میکنی نه خدا
ایمانتو قوی کن ادمای بد اگه هم چیزی سرشون بیاد هیچوقت نمیان به من و شما بگن اینو‌مطمئن باش
اون بچه ای هم که خدا به اون داده معصومه چرا همچین دعایی میکنی عزیزم ؟؟ برای بقیه خوب بخواه حتی اگه برات بد خواستن مطمئن باش خدا برات هیچوقت بد نمیخواد
خدایی وجود نداره نخیر آدما باید تاوان پس بدن مگه مسخرس اینهمه اذیتم کردن بعد اونا هیچیشون نشه خدا اگر انصاف داره باید حق مظلوم بگیره چرا باید خوب بخوام؟ وقتی همه جور نقشه علیهم نقشه کشیدن خدا خودش تو قرآن گفته حق داری انتقام بگیری و نبخشی اگر خودت هم بودی نفرین میکردی حقمه و نمیبخشم بلاهایی که سرم آوردن
نمخوام باهات بحث کنم حوصله ندارم باور کن
خدا خودش بخشندس
اما نفرین نکن چون ادم وقتی نفرین میکنه اول سنگینیش میاد روی زندگی خودش بعد اونا
اینطوری میخوای انتقام بگیری؟؟؟ بچه اون سقط شه؟؟؟ متاسفم برای افکارت
میدونم اذیتت کردن سختی کشیدی اسیب روحی بهت وارد شده اما تو بنداز به خدا
خدا قشنگ میچینه زمین گرد تر از ایناس شاید الان تفاص بد رفتاریاشو نده بعدا قراره بده تو از اینده چه خبری داری؟؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
