زندگیم داره بهم میخوره تورخدا بیاین

خب عزیزم تو هم دلتو صاف کن تو هم ناز بچه رو بکش خدا قهرش میاد هرچقدر تو هم ناز بچه رو بکشی حتی به تظاهر دل خوشی هم تو زندگی تو میاد تو دور دورها تو هم میری باهاشون  خدا گوشه نظری بهت میکنه یه بچه خوشگل ومامانی بهت میده انشاالله که همه تو کفش بمونن ولی عزیزم اوایل همه همینجورن بچه خودت که بیاد همه چیز تعقیر میکنه میشه مثل نو که میاد به بازار کهنه میشه دل ازار

شوهر من ب حدی بچه برادرشو دوست داره که هر روز یه سر بهش میزنه با اینک دوریم از هم و هر روز میبره با ماشین دور دور خودم بچه دارم دوتا ...اصلا ناراحت نیستم خوشحالم هستم خودمم واقعا بچه اشونو دوست دارم ...چه اشکالی داره ...دمودق یهوی دو نصف شب تلفن شوهرم زنگ میخوره میبینیم بچه برادرشوهرمه خخخخ 

نگران نباش خودت بچه دارشی خوب میشن 

برادرشوهرای من الان پسر منو سلامم نمیکنن، در صورتی ک دنیا ک اومده بود نوه اول بود، خودشونم مجرد بود جون میدادن براش

من نه اون موقع رو افتخار میکردم،نه الان ناراحتم

بخدا که بچه مخصوصا بچه برادر خیلیی عزیزه 

صبر کن یکم بزرگ تر بشه مزش میپره دیگه سمتش نمیره😩😂

یعنی با این همه سن و زنانگی و ادعا به یه پسر کوچولو حسودی تون میشه ؟ بابا شما اینجوری ضعیف هستین خدا به داد بچه تون برسه چه شخصیت داغونی قراره بسازی برا بچت ...

خودت بچه دار بشی نگاشم نمیکنه

عزیزم شما فقط حساس شدی همین 

ی بچه یه ساله خیلی ناز و گوگولی و همسرت هم بچه دوسته .

این خیلی خوبه ک 

انشالله خدا بهت ی نی نی ناز و گوگولی بده 

هی با خودت تکرار کن ک اون فقط یه سالشه یکم ک بزرگتر بشه دیگه از مزه میوفته 

خیلیا هستند که شوهر خیانت کار دارن

اونا چطور تحمل میکنن اما شما ی بچه ی ساله شده هوت یکم ک فکر کنی میبینی ک خجالت آوره این حسادتت ب بچه خودت بعدا خندت میگیره 

شوهرت دقیقا از دسته ای هست که بابا بشه میچسبه بچه خودش ، اون احساساتش بالاست و بروز میده ، بچه دار بشین شیفته ی بچه خودش میشه بقیه به چشمش نمیان

یک نفس عمیق بکش . منم بودم اصلا نزدیک نمیشدم .شوهرت باید خودش دلش بخواد  که تو کنارش باشی .شما بچه خودتم بیاد نمیزاره این واکنش  کاملا طبیعی یک کودک زیر دوسال .شما هر چی اعصابت رو بریزی به هم بارداریت عقب می افته . اون میاد بالا شما برو باشگاه  برو پیاده روی .اهنگ بزار ذهنت آروم بگیره .تجربه ای که من داشتم و به اطرافیان  دیدم بچه خودش بیاد .اصلا اون نمی بینه 😬😬

شونزده سالته و ازدواج کردی این اولین اشتباه!

چهار ماه بعد عروسی داری اقدام می‌کنی واسه بچه دار شدن این دومین اشتباه!!

ده سال اختلاف سنی دارین این سومین اشتباه!

حاضر شدی با برادر شوهرت تو یه ساختمان زندگی کنی این چهارمین اشتباه!!

پنجمین اشتباه هم خودم بهت میگم و اون اینکه مثل چی پشیمون میشی یه روزی از تموم این کارات!!!!

از ما گفتن بود!

انقدر بچه نباشید

ایشالا بچه خودت بیاد عاشقش میشه

الان اون بچه مثل عروسکه برای شوهرت 

فقط بگو بچه مردم مسئولیت داره بدون حضور پدر مادرش خونمون نیار

خدای نکرده یه اتفاقی بیافتد ما شرمنده میشیم.

شوهر منم همین بود با بچه جاریم

ولی مشکلی برای من نبود چون خودم عااااشق بچه هام.بهش یاد میدادم دست خالی نری ی چیزی حتما بخر

یا خودم حتما ی خوراکی براش داشتم تو کیفم

الان دیگه خانومیه برای خودش و منم یجور دیگه دوس داره حتی بیشتر از شوهرم

خودم ک بچه دار شدم دیگه الان سالی یبارم بچه داداششو نمیبینه

استارتر منم اوایل که بچه خواهرم بدنیا اومده بود همینجوری بودم اینقدر دوستش داشتم که هیچ کس را اندازه اون دوست نداشتم همش براش کادو میخریدم تا زمانی بچه خودم بدنیا اومد از اونموقع دیگه اصلا کاری با بچه خواهرم ندارم هر وقت میبینمش فقط میبوسمش و برا تولدش براش کادو میخرم.

شما هم سعی کن حساسیت نشون ندی چون حساسیتت باعث میشه خودت عذاب بکشی و نقطه ضعف دست شوهر و جاریت بدی.فقط بی اهمیت کن

خودت که بچه دار شی تمام اینا حل میشه شوهر منم همینطور بود پسرم که دنیا اومد همه حواسش شد بچه مون. مخصوصا اگه برادر شوهرت اینا به بچه ی شما اهمیت زیادی ندن شوهرت دیگه کاملا دلسرد میشه از بچه هاشون.