امروز اومد دم درمون دعوا راه انداخت
داداش من زندانه مامانم دنبال کارا آزادیشه بعد عصر یه اقا ک میخواست ضامن بشه اومد دم درمون مامانم سوار ماشین شد رف
شوهرسابقم از دور داشته خونمونو تعقیب میکرده اومد دم در داد وبیداد ک شما فلانین بهمانین منم زنگ زد م ۱۱۰ اومد
تو تاپیک قبلیمم گفتم
بیاین پباماشو بذارم
ی پسر ۷ ساله دارم
پنجشنبه و جمعه میره پیشش هی هرهفتع میبینیم همو