سلام بچه ها من پنج ماهه اومدم خونه بابام بخاطر یه دعوای مسخره همیشه با شوهرم بحث داشتم دعوابود ولی من عمیقادوسش دارم مشکل من اینه که من مهریمو ابراکردم یعنی نمی‌دونستم همسرم منومحبورکرد حالش بدبود وبعد خونه روبابت مهریه انتقال دادیعنی ازاولشم به اسمم بود حالا میگه تنها راه برگشت من به زندگی برگشت خونه است میگه چک میدم پشتشوامضا میکنن مادروبرادرم هرتعهدی هم میدم ولی من ته دلم می لرزه که همش نقشست میگم تومیخای زندگی کنی چراشرط میذاری پنج ماهه همینه حرفش من یه پسر چهار ساله دارم ازطرفی من واقعا به شوهرم وابستمم وخیلی دوسش دارم و نمیدونم چی کنم واقعا دیگه مغزم کار نمیکنهروزی
داره خرت میکنه خونه از دستت بپره
اون واس خودت بچت نگه دار
قبول نکن ضعفم نشون نده بگو همچین کنی محبورم نفقه خودمو بچرم بگیرم جهزیمم بگیزم فلان اصلا ضعف نشون نده اگه میخپاد زندگی کنه چ فرقی میکنه خونه بنام کی باشه
میشه تاپیکای سوم و چهارم من از اخرو گزارش بزنید؟
هر کی زد لایک کنه پستمو براش صبلوات میفرستم
خواستین پیام بدین بهم وکیل هستم و میتونم کمکتون کنم
نقشست، درست فهمیدی
بگو من میخوام زندگی کنم، تو هم اگه قصدت زندگیه َ نباید برات فرق کنه به نام کی باشه
هرگز اینکار نکن هرگز
یه روز پشیمون میشی احساسات رو خفه من و منطقی باش
آخه من دوسش دارم گفت یه بچه هم بیاریم تااونموقع حق فروششونداشته باشم
الان من بهش گفتم چرا میگه ذهنم آروم میگیره....میدونید من دوسال پیش حس کردم بهم داره خیانت میکنه وبعد چندتادعوای بدی داشتیم که منوبدجوری زد وبعد اینکه منم وکیلم گفت خونه روبزن اسم بابات بعددیکه اومد گفت برگردیم خونه نمیخام بعدش که رفتیم سرزندگی چندبارگفت بزن اسم خودت من اعتماد نکردم حالا هم که پنج ماهه بایه دعوای ساده اومدم خونه بابام اومده میگه خونه روبزن اسمم چک میدم تضمینی ویاااضلا عقدبایع ولی خیلی رقبتی تووجودش نمی‌بینم بچشم من این مدت نگه داشتم دیگه عین خیالشم نبوده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
