یادمه توی خونه قبلیمون من بچه بودم
مامانم داشت تو حیاط رب درست میکرد
من گوشی مامانم و گرفتم دستم از این کشویی ها بود
رفتم تو تراس، مامانم دقیقا زیر تراس قابلمه رو گذاشته بود
گوشی و گرفتم پایین گفتم مامان میخوام از رب عکس بگیرم، تا خواستم عکس بگیرم
گوشی از دستم ول شد افتاد تو رب
مامانم داد زد: بی مادر بمونی تو رو مهساااا🤣🤣🤣🤣🤣
من دوییدم سمت اتاق میگفتم کمک کمک
مامان بزرگمم تو اتاق بود (مامان بابام)
دوییدم زیر پتوی اون قایم شدم🤣
مامانم اومد دیگه هیچی نتونست بگه
ولی گوشی مامانم به چوخ رفت
رب اون سال هم خیلی خوشرنگ شده بود🤣