2777
2789
عنوان

قفل شدن بدن و جدا شدن روح

151 بازدید | 12 پست

دوستان تو رو خدا کمک کنید.واقعا نمیدونم این چه موضوعیه ک من درگیرشم

وقتی تنها میخوابم بدنم فقل میشه .چشام بسته اس اما میبینم.انگار خوابه ولی ب همه چی اگاهم.چنان فشاری بهم وارد میشه خیلی اذیت میشم.چیزای عجیب میبینم

روحت جدا نشده مغزت بیداره بدنت خواب منم ایتجوری شدم. استرس نداشتی لین روزها یا شوکه شده باشی؟

  چراغ ظلم ظالم تا ابد هرگز نمیسوزد... اگر سوزد...شبی‌سوزد، شبی دیگر نمی‌سوزد.بزنی...نتونه بزنه، می‌زنه...!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی اینجوری میشم

.از جایی ک خوابیدم فاصله میگرم انگار راحت میشم.ازاد ترم ولی وقتی نزدیک بدنم هستم خیلی اذیت میشم.

امروز هم همین حالت شدم رفتم داخل حیات ی ذره فرق داشت.هی تلاش کردم برگردم تو جسمم .بعد گفتم ولش کن حالا ک میتونم وارد دنیای دیگ بشم بذار بینم چجوریه از خونه زدم بیرون

به اصطلاح بختکه ببین دکترا بهش میگن فلج مغزی یعنی قادر نیستی دست و پاهاتو تکون بدی اما چشم و گوشت اگاهه من یه مدت میشدم خداروشکر خود به خود برطرف شد ،البته اون موقع میگفتن اون خونه بختک داره میفته روت من از اون خونه رفتم بیرون خوب شدم

روحت جدا نشده مغزت بیداره بدنت خواب منم ایتجوری شدم. استرس نداشتی لین روزها یا شوکه شده باشی؟

خیلی اینجوری میشم

.از جایی ک خوابیدم فاصله میگرم انگار راحت میشم.ازاد ترم ولی وقتی نزدیک بدنم هستم خیلی اذیت میشم.

امروز هم همین حالت شدم رفتم داخل حیات ی ذره فرق داشت.هی تلاش کردم برگردم تو جسمم .بعد گفتم ولش کن حالا ک میتونم وارد دنیای دیگ بشم بذار بینم چجوریه از خونه زدم بیرون

به اصطلاح بختکه ببین دکترا بهش میگن فلج مغزی یعنی قادر نیستی دست و پاهاتو تکون بدی اما چشم و گوشت اگ ...

نمیدونم چی هست پلی قلج مغز اینع  ک سر جایی که خوابیدی هستی.ولی من میرم.

وقتی از در زدم بیرون انگار یکی همرام بود دستم بهش وصل بود نگاش کردم حاله ای بوذ از بد یک انسان 

دوباره برگشتم تو خونه باز اذیت بودم .انگار کسی محکم منو گرفته یود ولم نمیکرد اینقد پیچ و تاب خوردم تا رها شدم کلی ایه الکرسی خوندم باز فایده نداشت باز رفتم تو حیات زانو زدم رو به اسمون نگاه کردم گفتم خدایا کمکم کن تا بیدار شم .از ته دل دعا کردم یهو چشام باز شد

نمیدونم چی هست پلی قلج مغز اینع ک سر جایی که خوابیدی هستی.ولی من میرم.وقتی از در زدم بیرون انگار یک ...

منم چیزای زیادی می‌دیدم و تجربه کردم 

مثلا یادمه یه بار اونجایی که خوابیده بودم ظهرم بود یه ملافه سفید افتاده بود کنارم بعد وقتی که به خواب رفتم و بختک افتاد روم هی زور میزدم که از خواب پا شم اما نمیتونستم لای پلکهامو به سختی باز کردم دیدم دقیقا یه آدم کوتوله همون ملافه سفید و انداخته روش وایستاده بالای سرم داره نگاهم میکنه صورتش گرد بزرگ بود لب و دماغ و ابرو نداشت ولی دو تا چشم گرد بزرگ شیشه ای داشت قد کوتاه مثل بچه من آنقدر زور زدم تا بیدار شدم دست و پام تکون خورد

خیلی اینجوری میشم.از جایی ک خوابیدم فاصله میگرم انگار راحت میشم.ازاد ترم ولی وقتی نزدیک بدنم هستم خی ...

این رو نمیدونم من صدا و اتفاقات اطرافم رو میفهمیدم ولی لینکه برم حیاط اینطوری نبودم

  چراغ ظلم ظالم تا ابد هرگز نمیسوزد... اگر سوزد...شبی‌سوزد، شبی دیگر نمی‌سوزد.بزنی...نتونه بزنه، می‌زنه...!
چندین بار اینجوری شدم ولی این دفعه خیلی فرق داشت.ترسیدم واقعا.میگم نکنه دیوونه بشم

من صد بار اینجوری شدم به تنهاییمم ربط نداره  پیشم خوابیدن ولی باز اینجوری شدم انگار روحم میره تو خونه میچرخه یا کاری میکنه مثلا یکی یه بار پشت ایفون بود ترسناک بود ولی بختک نیست دکترم پرسیدم وقتایی که بد میخوابم یا صبح بیدار میشم دوباره به زور میخوام بخوابم میدونم این اتفاق میوفته و هیچ چیز ماورایی درکار نیست نترس 

من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز