منم چیزای زیادی میدیدم و تجربه کردم
مثلا یادمه یه بار اونجایی که خوابیده بودم ظهرم بود یه ملافه سفید افتاده بود کنارم بعد وقتی که به خواب رفتم و بختک افتاد روم هی زور میزدم که از خواب پا شم اما نمیتونستم لای پلکهامو به سختی باز کردم دیدم دقیقا یه آدم کوتوله همون ملافه سفید و انداخته روش وایستاده بالای سرم داره نگاهم میکنه صورتش گرد بزرگ بود لب و دماغ و ابرو نداشت ولی دو تا چشم گرد بزرگ شیشه ای داشت قد کوتاه مثل بچه من آنقدر زور زدم تا بیدار شدم دست و پام تکون خورد