2777
2789
عنوان

حالم خیلی بده

18 بازدید | 0 پست

سلام خانمها خوبین من از وقتی خودموشناختم به اطرافیانم محبت کردم دلسوز بودم همیشه از خودم از همه چیم گذشتم برای بقیه که یوقت ناراحت نشن یوقت فک نکنم من آدم بدی هستم سعی کردم همه کار کنم تا همه راضی باشند حتی به قیمت ناراضی بودن و حرص خوردن خودم برای مادرم خواهرم مادرشوهر محل کار دوستام و.......

اما همیشه خودم تو زندگی روپایی خودم بودم از کسی انتظار نداشتم همیشه متکی به خودم بودم و تو مواقع سخت زندگی همیشه تنها بودم همه ازم توقع داشتن و من از هیچ کس یه خواهر دارم با اینکه از نظر مالی از من بالاتره اما همیشه یه عقده یه حسادت یه چیزی نسبت به من داشته و هیچ وقت محبت و دلسوزی و بزرگترین ازش ندیدم سالها گذشته و الان خسته شدم ازینکه این همه به بقیه سرویس دادم خسته شدم ازینکه زندگیم پر از مشکلاتی خسته شدم این تنهایی آزارم میده اینکه حس میکنم کسی کنارم نیست کسی درکم نمیکنه روابط خواهرانه مث خیلی ها که برای هم جون میدن ندارم اینکه برای هر کی کاری کردم معرفت نداشت آخر ناراضی بود ولی بقیه کوچکترین قدمی برای من برداشتن توقع دارن تا آخر عمر بهشون باج بدم نمیدونم چرا دستم نمک نداره زندگیم سخته همه از ما هزاران پله جلوتر ن خداروشکر حسودی نمیکنم اصلا توقع مالی هم از کسی ندارم فقط میگم چرا  مهر و عاطفه ها از بین رفته چرا خانواده شوهر چون ما نداریم آدم حساب مون نمیکنن چرا خواهرم پاره تنم دید از بالا به پایین داره دوسم نداره درکم نمیکنه  مگه همه ی ما قراره چقدر عمر کنیم مال دنیا تا کجا باهامونه  ازین تنهایی خسته شدم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز