بچه ها من باردارم و یه بچه دیگه دارم امروز صبح که رفتم دخترمو بزارم پیش دبستانی دیدم یه ماشین وایساد گفت خانوم کوچه عباسی می‌دونی کجاس منم گفتم نه والا نمیدونم یه دفعه صفحه گوشیشو گرفت سمتم روش یه فیلم س.وپر در حال پخش بود من خرم دست و پامو گم کردم هیچی نگفتم بهش رفتم. البته نخواستمم دخترم بفهمه.یه دفعه شروع کردم به لرزیدن تا دم مدرسه دخترم عق زدم حالم بهم میخورد دوس داشتم خودمو بکشم انگار تقصیر من بوده الآنم عذاب وجدان دارم از خودم بدم میاد موقع برگشتن هم باز دنبالم بود خودمونو یاد گرفت نکنه هر روز صبح اذیتم کنه
با شوهرت درمیون بزاروبهش بگو
منم این انفاق پیش اومده برام.....اون چیز خورشو بهم نشون داد...داشت ور میرفت هنوزم جلو چشامه
استرس نده به خودت
ایشالا خدا وجود ایجور اشغالا رو از زمین محو کنه
الان فقط به اسم بچت فکر کن😍😊😉😃
یه چن روزی خودت نبرش بزار همسرت ببره
یا واسش سرویس بگیر
منم یبار تو خیابون وایساده بودم منتظر اسنپ، دیدم یه اقایی یکم اونطرف تر رو موتور نشسته شلوارشو کشیده پایین داره اونجاشو میماله و صداهای عجیب در میاره. انقد حالم بد بود تا چندروز. نکبت
عزیزم
با تمام وجود درکت میکنم.
منم وقتی اتفاق افتاد برام زنگ زدم به خواهرم گفتم و گره کردم.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
