در مورد بیمارستان هم من راضی بودم به جز چند مورد : ۱-اینکه فوق العاده شلوغ بود اگه من مامای همراه نگرفته بودم شاید با توجه به روحیه حساسم و ترس از تنهایی اذیت میشدم ولی خداییش همه ماماها و بهیارا خیلی خیلی مهربون بودن من یه حرف نا مربوط با توجه به خستگی زیادشون نشنیدم
۲-با توجه به شلوغی اتاق خصوصی خالی نداشتن مجبور شدم برم دو تخته که خیلی اذیت شدم چون همسر هم تختیم هی میومد و میرفت منم مامانم همه لباسامو داده بود همسرم برده بود به همراه روسریم خلاصه روسری سرم نبود ناچارا ملافه تخت انداختم رو سرم بعدش که پرستار اومد کلی سر و صدا کردم که اتاقمو عوض کنن دیگه نگهبان اومد بردش ولی تا صبح ده دفعه اوند و رفت رسیدگی بخششون از این نظر خوب نبود ولی برای شیردهی سه دفعه برای آموزش اومدن و هر دو ساعت هم میومدن پوشک پچه رو عوض میکردن
۳-از متخصص اطفالشون اصلا راضی نبودم چون بعد از معاینه داخل بخش گفت همچی خوبه ولی پنج روز دیگه بیارش غربال گری که آز زردی هم نوشته بود منم دیگه حساس نشدم که چرا آز زردی ؟ تا این که بعد از پنج روز رفتیم برای غربال گیری تا دید گفت زردی داره دستگاه گذاشت گفت ۱۷ باید بستری شه منم گفتم آز زردیش حاضر شه بعد گفت دستگاه دقیقه خودم چون احتمال میدام که زردی میگیره آز نوشتم خیلی عصبانی شدم گفتم چی میشد اونروز میگفتین تا من زود تر پیگری کنم نه الان که بچم پنج روزشه گفتم بستری نمیکنم خودم دستگاه میگیرم تو خونه میذارم گفت نه بلد نیستین بچه رو میسوزونی مامانم گفت نه من نوه های دیگمم تو خونه زیر دستگاه گذاشتم واردم خلاصه من با چشم گریون از مطبش اومدم بیرون شوهرم ترسیده بود گفت چیشده دیگه از گریه نمیتونستم جوابشو بدم مامانم اومد براش تعریف کرد خلاصه بعد از گرفتن جواب مامانم پسرمو برد پیشش دوباره من نرفتم مامان و همسرم رفتن بهشون گفته بود بستری نمیخواد مامانش ناراحت شد ببرینش خونه ولی خر روز آز بده خلاصه که توصیه میکنم برای غربال گری به هیچ وجهه اونجا نرین