شاتت برام باز نمیشه
حرصم میگیره از کاراش رفته برادرشو اورده تو کار دید جواب نمیده زده بیرون داداشش لیست طلبش رو نوشته فرستاده براش میدونن هیچی درنیورد
بعد این میخواست موتور بفروشه برا همونا
موتوری که از دهنم گرفتم قسطشو دادم
دم غروب سوره واقعه بخون
روحیت رو نباز
میدونی از خودخواهیش لجم گرفت میگفتم برو سرکار مردم ضامنمون شدن قسط داریم می‌گفت بزار از ضامن کم بشه بزار منو ببرن زندان
فقط سر لجبازی می‌گفت که مغازه بزنه
محل کم تردد و بد انتخاب کرده با کرایه بالا
نونوایی هم ازاد پزه
طرفدارش کمه
میدید داغونم میدید شبا تو رختخواب گریه میکنم فک میکرد عقل کله
می‌گفت سر یه سال خونه دارت میکنم
الان پول پیش هم نداره اضافه کنه
دندونم درد میکنه بیمه نیستم پولم نیست برم درمانگاه
معذرت میخوام عفونت شدید گرفتم با خارش و سوزش چون بیمه نیستم نمیرم
یه بار قرص خوردم خودمو بکشم بردنم بیمارستان پول نداشت بده بابام اینا دادن
دلیل قرص خوردنمم همون کاراش که تو بیپولی میخواست وسایلمو بفروشه برا خونوادش درصورتیکه خودشون دارن بی مدیریتی میکنن و تو کل فامیل مغروفن به ولخرجی
میفهمم چی میگی.سخته.این موردا رو جداگانه بدون کنایه در مورد کارش بهش بگو.بگو با شرایط ما چراغی که به خانه فرض است به مسجد حرام نباید دست به موتور بزنی.باید با زبون نرم و ارامش بگی تا قبول کنه.با دعوا و سرزنش فقط ارامش زندگیتون از بین میره.الان کنار هم باشین تو این موقعیت
باچندتاسوپربزرگ حرف بزن ونون ببربراشون یابارستورانا وغذاخوریا اگردوربرتون ازاداراهاوشرکت وکارخونه هست که غذامیدن به کارمنداشون قراردادببندنونشون شماتامین کنید
کدوم شهری عزیزم
عزیزم منم بابام میوه فروشی داره مامانم کلا میره کمکش تا شب🥲🥲🥲
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
