اول بگم که هنوز ۶ ماه هم نشده ازدواج کردم
تو خانواده پدری هم هیچ وقت نه خرج کردم نه مسافرت نه هیچ چیز دیگه ای حسرت یه بازار رفتن درست و حسابی به دلم موند
تا این که ازدواج کردم
شوهرم اخلاقش عالیه رابطه ش باهام خیلی گرمه
تو این مدت کم تازه فهمیدم خرج کردن چه جوریه از همه چیز بهترینش رو برام میگره
تو همین مدت کم هم چند بار مسافرت رفتیم
ولی مشکلاتش
اینکه تو خونه مار نگه میداره
۸۰درصد درآمدش هم از نگهداری مار هاس پوست و تخم و مهره مار به شدت گرونه و اگه گیر بدم که مار نگه نداره دیگه از این بریز و به بپاش ها خبری نیست
ولی به شدت میترسم
درسته از نظر مالی و اخلاقی و رابطه اوکیم ولی این ترس مار خیلی اذیتم میکنه
اینم بگم که مار ها توی اتاق جدا و قفسه های مخصوصا