سلام دوستان قضیه برای دیشبه
من سرکار بودم ک همسرم تماس گرفت عموش زنگ زده بهش گفته به خانومت بگو دیگه روی گوشی خواهرم زنگ نزنه وگرنه کلاهمون میره توهم کلا اینا جونن و ما گاهی اوقات رفتو آمد داریم خونه مادر بزرگ همسرم و عمه و عمو همسرم مجرد هستن
بعد ک پرسیدیم مشخص شد عمه همسرم رفته بیرون و گفته با من بیرون بوده درحالی ک من سرکار بودم چون به من اعتماد دارن فقط مشخص نیست کجا بوده
بعد من از سرکار زنگ زدم عمو همسرم گفتم من سرکارم خبری ندارم از چیزی بعد اون گفت ک خواهرم گفته اومده پیش مادرت خیاطی گفتم مادر من اصلا خونه نیست
بعد محل کارمم رفتم خونشون چقد کتک کاری کرده بودن
من همه چیو ب اون خواهراشم گفتم
اونا گفتن این همیشه میگفت خونه شماست پس نبوده؟؟؟ از من ناراحتن به جایی اینکه من ناراحت باشم در حالی ک من روحمم خبر نداره ب اسم خونه من میرفته بیرون همیشه بنظرتون چکار کنم استرس دارم از دیشب نخابیدم چه رفتاری کنم