۸ ماهه از آخرین دعوام میگذره.۷ ماهه از درخواست طلاق همسرم میگذره ۳ ماهه خونه پدرمم وکارای آخرمه
۷ سال زندگی بی ثمر هر جور بدی دیدم....
روحم گذاشتم خونم که جمع کردم
وسایلام که انباری خونه پدربزرگمه
نمیدونم چی بگم ولی بهترین توصیفم از خودم اینه روحم مرده و جسمم زندس
همسرم فاجعه بود هیچ وقت نمیخام برگردم ولی بهم نارو زد زندگیمو آیندمو همه چیمو داغون کزد
کاری باهام کرده که دیگه از زندگی هیچی نمیخام
فقط میخام روزام شب شه شبام روز....