اسم کاربریم! من نمیدونستم نمیشه عوض کرد وختی نوشتم حالم اصلا خوب نبود . خلاصه شد دیگه .حالا ک شده و نمیشه تغیرش داد برای پدرمادرم فاتحه بخون خداخیرت بده💚
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دوره غمت هم تموم میشه عزیزم، با آدمهای جدید آشنا میشی، کارهای جدید میکنی، تجربههای جدید برات پیش میان و مسیرت کم کم عوض میشه، دور میشی از غمت، دور میشی از تاریکی، زیاد نگرانش نباش
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
نرم کننده تست بنفش میزنم واااای چه بوی خوبی، لباسا رو پهن میکنم اتاق بو خوب میگیره ، من می پسندم نمی دونم مورد پسند شما هست یا نه، امتحانش ضرر نداره
سلام رفیق🥰، اگه خسته و ناامیدی، اگه حال دلت خوب نیست، اگه حس میکنی تنهایی، اگه از همه آدما ناامید شدی، اگه دست و دلت به هیچی نمیره و حس میکنی دیگه هیچی نمی تونه خوشحالت کنه... این دقیقا همون نقطه ایه که باید بری سراغ مأمن امن همیشگیت ینی « خدا » شاید فکر کنی این جملات کلیشه ایه ولی شده یه بارم امتحانش کن💫 یه حدیث قدسی هست که مضمونش اینه: خدا میگه اگه اون بنده ای که مدت هاست منو فراموش کرده بدونه چه اشتیاقی دارم برای برگشتش ، بند بند وجودش از عشق من از هم میگسست و جان میداد، حالا شاید خدا دلتنگته رفیق! ازت میخوام سجاده تو پهن کنی و بشینی چند کلام صمیمی با خدا حرف بزنی ، درد دل کنی ، اشک بریزی، خدا خودش میدونه قلبتو چطور آروم کنه! پشیمون نمیشی🙂♥️💫