تا اقرار کنه و از خوشکلیم تعریف کنه همش دستم میندازه...
الان بهش گفتم من خیلی خوشگل بودم که چشمتو گرفتم مگه نه؟
یه جور چشماشو گرد کرد و متعجب گفت کی؟ تو خوشگل بودی؟
بهش گفتم یعنی میخوای بگی نبودم؟
گفت نه اون موقع که اولین بار دیدمت زشت و لاغر و کوچولو بودی ، ولی از وقتی با من ازدواج کردی از بس بهت ساختم رو فرم و خوشگل شدی، از تاثیرات ازدواج با منه الان یکم قیافه گرفتی.
بهش میگم تا دلتم بخواد خوشگلی من زبون زد بوده... از حرص وحسادت میگی.
میگه آره الکی دلتو خوش کن، اگه من نگرفته بودمت الان رو دست بابات مونده بودی...😐😐😐
یعنی یک بار نشده مثل بچه ی آدم بگه آره تو خوشگلی و نزنه تو برجکم همش دستم میندازه بعد که ناراحت میشم میگه شوخی کردم میخوام پر رو نشی ادعات نشه فکر نکنی حالا خیلی تحفه ای...🙄
ببینید چقدر پررو تشریف داره؟😒
شوهر شما هم زورش میاد ازتون تعریف کنه یا شوهر نوبر من فقط اینجوره؟