" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)
گفتم داروی ضدشپش برا دخترم میخوام(من توی نی نی سایت تعریف قطره کیمیا رودیده بودم،)گفتم سم وهمه چی رو هم امتحان کردم،گفت این سم وصابون،(صابون روش نوشته بود ضد گال وشوره)ببره همه بردن عالیه،یه قطره کوچیکم داره فردا برات میارم
همه هواسش به دختره بود هرچی گفتم من تعریف فلان چیزو شنیدم گفت این عالیه،گفتم ضمانت میکنی گفت مگه دارو ضمانت داره(همون موقع یه پسره هم اومد دوستش بود بااونم داشت حرف میزد)منم نمیدونم چرادیدم شلوغ شد دیگه بادودلی خریدم،البته منم اونجا روی اون صابونو نخونده بودم هنوز