تو ترکیه اشنا داره گفتم با بچم وشوهرم بیاییم سه تایی گفت اونجوری هرچی درمیاره خرج اجاره خونه واینچیزها میشه ترکیه هم گرونی شده خودش خواست بیاد براش درست میکنم هرسه ماه بیاد پیشتون من که راضی نبودم به شوهرم گفتم اینجوری گفته حالا گیر داده با چندتا از دوستام که همکارام هستن بریم کار میکنیم برات پول میفرستم گفتم نه با بچه شیرخوار سخته تنها بمونم و اینکه چرا تنهایی بری بحثمون شد میدونم برای چی میخاد بره هم بره تفریح وعشق وحال تعطیلات هم از خونه دورباشه خودشو راحت کنه همه چیه خونه بیفته گردن من اعصابمو خراب کرد اصلا نمیفهمه زندگی مشترک چیه بچه داشتن چیه همش تو مجردی زندگی میکنه چندبار تا پای طلاقم رفتیم خستم کرده خیلی بی مسولیته