هفته پیش شهرستان جشن عقد بودیم و من اصلا نرقصیدم و اینا و داداش دوماد خیلی بامزه و باحال بود من یکم ازش خوشم اومد ولی خو کراش زود گذر مهم نیست بعد نگاه و اینا میکردیم ولی نه اونجور بعد که اومدم تهران پیجش پیدا کردم ریکوئست دادم اونم قبول کرد اونم منو فالو کرد بعد امروز یه استوری گذاشت استوری دیدم یهو بهم پیام سلام داد و گفت تو توی جشن اونروز بودی گفتم عهدارع گفتش ارع من از فلانی نشون دادم پیجت و گفت خودش محل نمیدادی تو عروسی ولی بعد در مورد عروسی حرف زدیم و پسر پر انرژی و شوخیه راجع چیز دیگه ای حرف نزدیم ولی همین راجع عروسی و اینا بود بعد دیگه حرف نزدیم منم با پیج فیک که قبلا ها داشتمش رفتم پیام دادم از طرف یه آدم رندوم و دوستانه حرف زدم و اونجا گف من نمیتونم خیلی صمیمی باشم من دوست دختر دارم و ازین حرفا و فهمیدم ازونجایی که دوس دختر داره و اصلا خورد تو حالم اصلا حالت عجیبی ازش خوشم اومده و بود و هنوز خوشم میاد ولی درست نیستش دیکه اصا خندم گرفته🤣🤣🤣