2777
2789
عنوان

بیاین شعر قشنگ اگه دارین بگید

678 بازدید | 152 پست

من عاشق شعرم 

اول از همه هم خودم شروع میکنم😁


خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بی‌گمان ـ برسد

شکنجه بیشتر از این‌؟ که پیش چشم خودت‌
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد

چه می‌کنی‌؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…

رها کنی‌، برود، از دلت جدا باشد
به آن‌که دوست‌تَرَش داشته‌، به آن برسد

رها کنی‌، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد

گلایه‌ای نکنی‌، بغض خویش را بخوری‌
که هق‌هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که‌… نه‌! نفرین نمی‌کنم‌، نکند
به او، که عاشق او بوده‌ام‌، زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد

خیلی دلم میخواست عاشق شعر بشم حفظ کنم و...

زود حفظ میشم اما زودم یادم میره ، کلا به شعر علاقه ندارم😢 

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه

با خبر باش که من غرق گناهم همه عمر 

‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌

خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند عشق از انسان چه موجودغریبی ساخته است🕊هر دو عالم نکند جای در آغوشم تنگ گر به اندازه ی شوق تو گشایم بغلی...❤"تمام حواسم هست تا شما را نرنجانم چون من مسافر خاکم شما را نمیدانم"همه دار و ندارم، هست و نیستم، کس و کارم، بود و نبودم، فدای "ایرانم"{♡هر لک یک کریم خان است هر لکستانی عاشق "ایران" است♡} •و ما تا زنده ایم و زندگی هست همیشه پارس میماند خلیجت•        نام کاربریم وُنون یکم هفدهمین پادشاه سلسله اشکانیه

بفرست جانا با این تاپیک روحم جلا دادی

شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟
شـور و شـیدائی وانـبوه هـزارانت کو؟

می‌خزَد در رگِ هر برگِ تو خوناب خزان
نکهتِ صبـحدم و بوی بهارانت کو؟

کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن
شیهه‌ی اسب و هیاهوی سوارانت کو

زیر سرنیزه‌ِ تاتار چه حالی داری؟
دل پولادوشِ شیر شکارانت کو؟

سوت وکورست شب ومیکده ها خاموشند
نعره و عربده‌ی باده گسارانت کو؟

چهره‌ها درهم و دل‌ها همه بیگانه زهم
روز پیوند و صفای دل یارانت کو؟

آسمانت همه جا سقف یکی زندان است
روشنای سحَرِ این شب تارانت کو؟

با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی

روزگارت خوش که از میخانه مسجد ساختی


روی ماه خویش را در برکه می دیدی ولی

سهم ماهی های عاشق را چه خوش پرداختی


ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم

بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی



♫𝖘𝖙✧𝖗𝖌𝖎𝖗𝖑♱

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792