نمیخوام بترسم واقعا از صبح وحشت کردم صبح تو رختخواب بودم داشتم بازی میکردم با گوشی دیدم کنار رونم میسوزه وای چشمتون روز بد نبینه
انگار با سه تا ناخن چنگ کشیدن بعد کم کم چند تای دیگه !😨
جوری که به همسرم نشون دادم تعجب کرد
بعد گفتم شاید چیزی به لباسمه حتی عوض کردم گفتم شاید سوزن و اینا تو پتوها کلی گشتم.
ار فکری به سرم زد تا غروب ترسیدم واقعا
الان یهویی این طرف رونم دوباره اینجوری شده بدجور
همسرمم خونس دارم شاخ در میارم خود به خود
ببخشید حتی از ترسم شلوار بلند پوشیدم😪