ی نفر رو میشناسم با شوهرش مشکل داره و دوس پسر داره همزمان بعد بچه داره و بخاطر سختیا که کشیده و افسردگی اینا بچه رو زیاد کتک میزنه مثلا بچه اکثرا خونه بقیه میره بازی کردن اینا یا تو خونه باشه خیلی حوصله شیطنتاش رو نداره ی ذره شلوغ بازی در بیاره بچه کتکش میزنه خودش میگفت اولین بار وقتی یک ماهش بود کتکش زدم مادرشوهرم اعصابم رو خورد کرد این بچه هم بی قراری گریه میکرد ی سیلی زدمش خلاصه الان دوس پسرش میخواد بیاد شهر اینا برن باهم رستوران و سینما و کافه و اینجور جاها بعد میگفت چون مادر شوهرم خونه ما زندگی میکنه نمیتونم تنها برم باید حتما بچه رو ببرم با خودم که شک نکنن داشت میگفت ی شربت خواب آور بهش بدم که یکم گیج و منگ بشه بخوابه نفهمه چیزی بعدا تعریف کنه برا کسی خدایی نمیخوام قضاوت کنما ولی دلم گرفت یکی مثل من چند ساله ناباوری داره و تو حسرت بچه میسوزه یکی هم اینجور کلا خوشش نمیاد از بچه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
کاش اگه شرعیطشو داشتی اون روز شما بچه رو نگه میداشتی
واقعا ما داریم کجا میریم چرا اینقدر زندگیا بیخود شده چرا هیشکی نمیتونه رو نفس لعنتیش پا بزاره زندگی واسه همه سخت شده ولی نمیشه ک زرتی بریم بهم خیانت کنیم