سلام به همگی شبتون بخیر
من واقعا کلافه شدم تو خونه همه اش استرس ذارم
هی میترسم یکی بهم گیر بده یا اینکه بقیه باهم دعوا کنن
مامانم و مخصوصا خواهرم منو به چشم مفت خور میبینن خیلی دلمو میشکنن
با اینکه الان بهشون بگم اینارو قبول نمیکنن میگن نه ما خیلیم دوست داریم
ولی همیشه بهم گیر میدن،خدا شاهده هرکاری بهم میگن میکنم یکبار نشده انجام ندم
شاید یکم غر بزنم ولی انجام میدم
خودم آدم کم حرفیم ،کلا تو اتاقم هستم مگه اینکه کار داشته باشم تو خونه
هر وقت کار دارن واسشون همه کارای خونه رو انجام میدم ولی اگه یدونه کار مونده باشه همونو به سرم میکوبونن که اینو انجام ندادی
خواهرم همیشه اشک منو در میاره الکی دوست داره بزنه به تیر و تار من
کلا عصبی هست با کل خانواده دعوا راه میندازه نه فقط من
گاها با خودم دعا میکردم کاش یکیو داشتم فرار میکردم از این خونه بیرون
دانشگاه و رشته خوبی هم درس میخونم و از شانس بدم خواهرمم تو همون دانشگاهه
واقعا خسته شدم طوری که میخوام برم از همشون شکایت کنم
دلم واسه داداش کوچیکم میسوزه که قراره ی همچین جایی بزرگ بشه
پدرم امشب همه مارو تهدید کرد که میره خودشو میکشه تا درس عبرت بگیریم
به نظرتون این بی عرضگی ی مرد و نشون نمیده؟
اینم بگم من همیشه واسه پدر و مادرم افتخار بودم
نمیگم خیلی خوبم ولی بین اون همه آدم قد کوتاه که چهره جذابی هم ندارن به گفته خودشون من ار همه بهتر بودم
و توی درس هم بقیه فامیل منو واسه بچه هاشون مثال میزدن
من از نظر خودم هیچ چیز خاصی نیستم فقط ی آدم عادیم و هستم واقعا فقط اینارو گفتم بدونید که نرمالم و چیزی کم ندارم
چیکار کنم به نظرتون