منو پسر داییم عاشقانه همو مبخواستیم
این وسط داداشش عاشقم شد زن داییم مخالفت شدید کرد خانواده منم نزاشتن
هشت ساله میگذره هنوز زخمش هست
اونم دوتا بچه داره از سر لج لجبازی با مادرش رفت زن بیوه گرفت
منم ازدواج کردم
تا چند روز پیش استوری از قدیم ها گزاشتم عکس خونه مادر بزرگم نوشت هنوزم ک هنوزه دوست دارم
من سه روز سین نزدم بعد پاکش کرد...
خیلی دوسم داشت هنوز بیو واتساپش نوشته پنهانی ترین عشق دلم هنوز ب یادتم
و هشت ساله از این موضوع میگذره
چقد تلخه دنیا