2777
2789
عنوان

چطوری فراموشش کردین

65 بازدید | 9 پست

من دارم میمیرم به زور قرص خواب میخابم یکسال وعده داد اومد خواستگاری گفت مامانم ناراضی  صبر کن یکسال وایسادم راضی نشد فاصله شهرمون دوساعته دانشجو بود دیروز وسایلش جمع کرد از شهرمون رفت خیلی گریه کردم گفت میخام برم سربازی تصمیم با خودته وایمیسی وایسا تا برگردم نمیتونیم برو شرایطم بده گفتم اگه منو بخای میایم نامزد میکنیم تو برو سربازی میگه مامانم راضی نمیشه کنم بلاکش کردم گفتم فایده نداره دوسال دیگم همین میگی ولی از دوریش دارم میمیرم گریه شده کارم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

درد بي درمونه

ﺗﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺁﻥ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺁﺧﺮ .... ﮐﻨﺎﺭ ﺷﯿﺸﻪ ... ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﺷﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕ !!! ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﻨﯽ ... ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﻭ ﺯﻝ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺟﺎﯼ ﺩﻭﺭ ....... ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ !! ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ...! ﺑﻪ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻫﺎﯾﺖ ... ﺑﻪ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﻫﺎﯾﺖ ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ... ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍتت ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺖ ﺧﯿﺲ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯﺣﻀﻮﺭ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ؛ ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝ .... ﯾﮏ ﺁﺭﺯﻭ .... ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ ..... ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ... ﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻭﺩ ﻣﻘﺼﺪﺕ ﮐﺠﺎﺳﺖ !! ؟؟ ﺍﺻﻼ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻭﺩ ﻣﻘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﯼ !! ﻭ ﺩﻟﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﮤ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﮐﻮﭼﮏ ﺷﻮﺩ ... ﺩﻧﺞ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ... ﻭ ﺁﻩ ﺑﮑﺸﯽ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼِ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻫﺎﻳﺖ ، ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻫﺎﯾﺖ ... ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯿﺰﺩﯼ ... ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ... ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ : " ﺍﻯ ﻛﺎﺵ "
وقتی فکر میکنم ازدواج کنه دیونه میشم

اولاش عادیه این فکرا بیاد سراغت ولی اگه اون دوست داشت دوریتو تحمل نمی‌کرد پس سعی کن فراموشش کنی به مرور زمان دیگه برات مهم نمیشه فراموش نمیکنی ولی دیگه به دوریش عادت میکنی و دیگه میفهمی که دوسش نداری و چقدر اشتباه کردی ک بخاطرش اون همه گریه کردی

خدایا شکرت   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792