بچه ها از شدت غم پناه اوردم اینجا اخه هیچکسو ندارم که دردمو بگم
بچه ها ده روز دیگه عروسیمه کلی از کارای خونه مونده فقط سر اینکه شوهرم کارو داد اشنا
امشب ناراحت شدم گفتم بعد دوماه هنوز در خونه نیومده شروع کرد جلو مامانم داد زد که من خودم عصبیم ریدم تو عروسی ریدم تو خونه تو در و گذاشت رفت،جدا از اینکه حرفاش قلبمو شکست خورد شدنمو جلو مادرم دیدم
بچه ها من باید چیکار کنم😭😭فقط گریه میکنم
میشه کمکم کنید؟