اگه تاپیک قبلیمو خونده باشید از اون موقع به بعد باهاش سرد شدم و زیاد حوصلشو ندارم و خونشون نمیرم
هر وقت مهمونی میخواد بره یا مهمون اگه بخواد بیاد خونشون زنگ میزنه به شوهرم میگه شما بیاین اصلا به من زنگ نمیزنه
امشب قرار بود بعد شام بریم خونشون
که شوهرم دیر تر میاد خونه
من همیشه اگه شوهرم هم نبود زود میرفتم خونشون
الان زنگ زد که تو چرا نیومدی خونمون و خیلی تغییر کردی و حواستو جمع کنن
من😳😳😳
به نظرتون رفتم خونشون اگه دوباره گفت بهش بگم تو اونسری بهم گفتی نمیخوامت و بهم گفتی پدرسوخته و بیشرف؟؟
جلوی شوهرم و پدرشوهرمبگمم؟
یا حرف نزنم؟؟
انقد که حرف نزدم و ساکت موندم هر چی دلشون میخواد میگنن😑