شوهرمو اصلا دوست ندارم ازدواجمون سنتی بود و به اسرار خانواده .خیلی اختلاف داریم بعد بچه بدتر هم شده رابطمون در سال ۱۱ ماهشو قهریم
هرکاری میکنه رو مخمه تیپش شغلش حرفاش خانوادش قیافش . مشکل اینه بچه دارم خیلی دوسش دارم نمیخوام آسیب ببینه .لطفا نگین چرا بچه دار شدی چهار سال پیش خیلی بهتر بودیم باهم .دارم هر روز رنج میکشم تو این زندگی به هیچ کسم نمیتونم بگم خانوادم که عمرا قبول کنن جدایی رو .چون سنتی هستن و شهرمون کوچیکه براشون سرافکندگی محسوب میشه .بنظر همه زندگی ما خیلی خوبه ولی من از شوهرم متنفرم چیکار کنمممم
بخاطر بچم زندگی میکنم ولی آخر شبا میشینم بحال زندگی نکبتم گریه میکنم افسوس که زمان برنمیگرده تا آدم اشتباهشو پاک کنه