2777
2789

عنوان تاپیک:تا حالا فکر می کردم کافه تریا جاییه 

که میرن توش تریاک می کشن🤣

تازگی‌ها فهمیدم که اشتباه می کردم از ریشه نابود شدم🤣


بغض_ احسان_ علی خوانی :من فکر میکردم دانشگاه پیام نور مال نابیناهاست


سکینه_ بی کینه:داداش مگه تریاک لواشکه، که مصرفش آزاد باشه

بعدم با خیال راحت اسمش و بذارن رو مکان مصرفش😂


اقدس پرقدرت برگشت:آره من موقعی ک نمیتونم خونه بکشم میرم تریا  اونجا میکشم


عاشق نیسان بی فرمونم:بخدا منم فک میکردم جای آدمای گوزو هست برای همین میگن تریا


سارا متولد ناف کَلیفُرنیا:وای شماها چقدر بی کلاسین  یعنی واقعا معنیش و نمی دونستین. کاش ارش کمانگیر اینقدر به خودش فشار نمی اورد تا من مجبور نباشم با یک بی سوادی مثل اسی هم وطن بشم🙄

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨

😂👏

.امروز خدای مهربان در انتظار من است تا حرکتی کنم و برکتی بی نهایت مرا دهد پس قدم برمی دارم به سوی خوشبختی حرکت از من، برکت از او 🙏🌹🌹 اکنون آبان۱۴۰۱وزن۸۰کیلو‌.به امید ۷۰ کیلو شدن. من از ۹۵ کیلو به ۸۰ رسیدم خدایا شکرت .به امید ۷۰ کیلو شدن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

😂👏

بی کاری بهم فشار اورده 🤣

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
واااااااای 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

پروفایلت 😍😂

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
زیر دیپلم حرف بزن نگرفتم چی نوشتی یا من تو هپروتم یا تو

یه نمونه از تاپیک های اسیدی سایت و نوشتم😂

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
سکینه بی کینه چه اسیدیه؟😐

یک نوع اسید صادراتیه🤣

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨

وایییییی 😂 

آفرین خیلی خوب بود 

اگه داری اینو میخونی؛ میخوام بهت بگم که هیچوقت نباید امیدت و از دست بدی توی لحظه ای که فکر میکنی به تهش رسیدی و دیگه نمیتونی ادامه بدی خدا برات یه معجزه میفرسته🌱 پس لطفا ادامه بده... چون تو قطعا میتونی به خواسته هات برسی به قول الهه ی قمشه ای: «آرزو دلیلِ بر استعداده؛ اگه استعدادشو نداشتی یا قرار بود بهش نرسی خدا هیچوقت تو سرت نمیداختش🦋»   بعضیها معنی خوشبختی را نمی‌دانند، برای همین احساس خوشبختی نمی‌کنند. او می‌گوید در اوج تلخیها هم می‌شود خوشبخت زندگی کرد به شرط آن که عامل ناکامیهایمان را به کسی نسبت ندهیم🦋.چو‌ ایران‌ نباشد‌ ،تن‌ من‌ مباد‌✨💫بدین بوم و بر زنده یک تن مباد✨💫 بهشت رابه بها دهند نه بهانه 💫 هرگز جز خدا پناهی نخواهی یافت🦋  در خواست دوستی نمی پذیرم مگر اینکه دلیل تون رو بگید پیشاپیش شرمنده🩵🤍 اللهم صل عَلی فَاطِمة و اَبیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک  

      

دمت گرم خیلی باحال بود

اگه بازم از این تاپیک ها زدی حتماا منو تگ کن

با لایک  و   ریپ هیچ مشکلی ندارم تا جایی ک میتونی بلایک و بریپ. کاربر نه جدید نه قدیم. جزو تعلیق شده ها نیستم. حامی حقوق حیوانات . نام کاربریم «مستوک» اسم مستعار یک شخص خاص ک دیگه نیست. با من دعوا نکنید بچه خوبی هستم.سایت خنده داری تاسیس کردید تشکر. کاربری هم دستِ پنجاه نفره تو هم خواستی بیا بهت قرض بدم. الکی گفتم جدی نگیر   به هیچکی نمیدمش. حالام گزینه بستن رو بزن تموم شد       

نمونه های دیگم بزار تگم کن😂😂

چندتایی، از این مدل تاپیک ها نوشتم

اگه می خوای اونجا تگت می کنم😄

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز