من تو دانشگاه با یه پسری در حد دو هفته صحبت کردم و بهش مشورت دادم چون سیگار میکشید و ... و از شکست عشقیش گفت منم از شکست عشقیم گفتم و در حد دو هفته الی سه هفته باهم درد و دل کردیم تو نگو این دل بسته
منم از قضا عشقم اومد پیشم و گفت میخواد منو (خیلی پسر پاکیه ) منم قبول کردم
بعدش اون آقایی که باهاش درد و دل کردم که از خودمم کوچیکتر بود رفت همه جا گفت من خیانت کردم دل بسته و ... در صورتی که آخرین روزی که گفت دوستت دارم گفتم پس بیا خواستگاری اما نیومد و منم منطقی عمل کردم
بابت این موضوع ی جدایی هم از عشقم داشتم هنگام نامزدی ( الان یسری ها منو طوری نگاه میکنند ، قضیه رو نمیدونن و اینکه قضاوتم میکنند داره روانم رو تلیت میکنه)