شوهرم باهام قهر کرده ما خانواده شوهر فعلا تو ی خونه زندکی میکنم صب ک بیدار میشم با حال بد میرم صبونه بخورم ناهار درس کنم دوباره میرم تو اتاق چند روزیه ک دائما مهمون داشتن شوهرمم باهام حرف نمیزد خیلی موذب بودم وضعیت پدر شوهرم اینا خوبه ولی شوهرم برام خسیسه خونه تو شهر دارن ولی همسرم نمیره توش و تو روستا زندگی میکنیم داره دلم میترکه از تنهایی اومدم پشت خونه تو درختا از دلتنگی نمیخام ببینمشون آخ چقدر زندگیم سخته