یعنی مث همیشه اونو اولویت گذاشت بعد نمیگه اینم دخترمه روش قط نکنم
اول فکر کرد اونمک زنگ زدم خیلی خودمونی سلام داد تعجب کردم همیشه خیلی رسمی و سرد حرف میزنه باهام بعد ک دید منم گف عهه تویی فکردم خاهرته
مث چی از خاهرم حساب میبره و دوسش داره و نمیخاد اون از چیزی ناراحت بشه واس اون تا اون سر دنیا رف ک بعد زایمان تنها نباشه بعد واس من سه روز پیشممونو عین مهمون تلخ و سرد همشم می نالید زانوم درد میکنه فلان بهمان دلش میخاس فرار کنه
الان ک خاهرم پشت خطیش بودگف من دیگه برمجوابشو بدم درحالیکه من اگپشت خطیش باشم همیشه اشغال میمونه گوشیش رو من
و جوابمو نمیده و نمیگه ناراحت میشم حتی بعدش زنگنمیزنه بگه میس کالتو دیدم هیچی هیچی
واقعا میخام برام مهم نباشه این بشر، ولی نمیشه خیلی ناراحتم خیلی گریه کردم الان بخاطر این حرکتش
الان میگید برات مهمنباشه قط رابطه کن زنگنزن ولی خب تبعیضش از یادمنمیره و بهرحال مادرمه
شوهرم اینا نمیگن سنگدلی قط رابطه کردی؟واس من شاخ نمیشه ک کس و کاری نداری
واقعا ب دلم بود قط رابطه میکردم با این ب اصطلاح مادر
ولی نمیشه بگید چکار کنم حداقل از دستش حرص نخورم