صاحب خونمون به مامانم گفت بی حیا

نزدیک یک ساله اومدیم توی این خونه که مشکل آب و گاز داشته و کسی به ما چیزی نگفته الکی قول دادن که درست میشه اینم بگم ۸ ماه پیش بابام توی همین خونه فوت کرد به خاطر نشتی گاز ابگرمکن ،حمام آتیش گرفت بابامم توی حمام بود ،از وقتی ما اومدیم توی این خونه ابمون قطع بوده کم پیش میومد آب داشته باشیم توی این دو ماه اخیر بعضی وقتا ۶ روز کامل ما آب نداریم خودتون تصور کنید چقدر زندگی سخت میشه بعضی وقتا گریه م میگرفت ،نمیتونستم برم دستشویی دل درد میگرفتم یا مثلا کلی مهمون از راه دور میومد یهو آب خونمون قطع میشد😥😢

بعد این آقا که صاحب خونه ی ما هست قول و قرار الکی داده چندبار گفت مشکل آب رو حل می‌کنه ولی انگار نه انگار ماهم دیگه خسته شدیم ،از مامان منم می‌ترسه و خجالت می‌کشه خودشو قایم می‌کنه ،مامانمم بهش گفت چرا خودتو قایم میکنی بیا بنگاه تکلیف آب خونه رو مشخص کن و ....

هرچی هم زنگ می‌زدیم جواب نمی‌داد مامانم بهش پیام داد اگر لازم باشه میام میشینم دم در خونتون تا مشکل ابو حل کنی این آقا هم بهش بر خورده ( به ما و بابام گفته بود هرچند سال میخواید بشینید توی این خونه ) دیشب دیدیم مستاجر آورده خونه رو ببینه که بده اجازه مامانم زنگ زد بهش گفت چرا مستاجر آوردی شما به من قول داده بودین.... اونم گفت شما مستاجر خوبی نیستی حق نداشتی بگی میام میشبنم دم در خونه ت، بی حیایی که این حرفو زدی ... واقعا خیلی خیلی ناراحتم نمیدونم چطوری جوابشو بدم