بعد نه سال من احمق هنوز نتونستم فراموشش کنم با اینکه هیچی بینمون نبود جز یه عشق یه طرفه و با بدترین شکل دلمرو شکست وقتی حسم رو بهش اعتراف کردم الان با وجودی ک هردو ازدواج کردیم و بچه داریم هر وقت میبینمش دلم میخواد تو نظرش بهترین باشم و تا چند روز فکرم درکیرشه همین چند روز پیشم مسافرتی رفتیم ک اون و زنش هم بودن و از اون روز بهم ریختم و واقعا داغونم هی سر خودمو میکوبم تو دیوار و دونقدر کار میکنم ک یادش نیوفته ولی نمیشه تورو خدا کی تجربه داره بهم کمک کنه فراموشش کنم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
فراموش که نمیشه کرد بلاخره قسمت از خاطراتت هست باید باهاش کنار بیایی باور کنی که تموم شده مسیر زندگی ...
من یادگاری هم ندارم هیچیازش ندارم جز خاطرات بچگی و این ادمبدترین بلا رو سر من و احساسم آورد ب بدترین شکل پسم زد و دلمرو شکست ولی منه احمق هر بار یادش میوفتم یا میبینمش دپ میشم
من یادگاری هم ندارم هیچیازش ندارم جز خاطرات بچگی و این ادمبدترین بلا رو سر من و احساسم آورد ب بدتر ...
بری روانشناس بهت میگه یه دوره هست سوگ باید پشت سر بزاری گریه هات بگن هرچی هم میتونی بزن تو سر خودت انگار عزیزت از دست رفته اما بعدش باید قبول کنی که دیگه تموم شده رفته باید پذیرفت
بخدا میخوام ولی هربار میبینمش همش یا خجالت میکشم یا خودمو قایم میکنم یا میخوام وانمود کنم خوشبختم یا میخواد وانمود کنم برام مهم نیست یا کلا میخوام یه کاری کنم پشیمون شه اصن دست خودم نیست همش یادش میوفتم چند وقت ک نمیبینمش خوبم باز تا یبار میبینمش همه چی عوض میشه