برا فامیل دورمونه
چند بار برای خودش میره بیرون و ازش شانس با یه آقایی چندبار هم صحبت میشه.
حدود یکسال همینجوری باهم هم صحبت( باهم رابطه نداشتن)
این آقا یک دل نه صدل عاشقش میشه. آقا بسیار بیسار ثروتمند بودش طوری که موقعه خواستگاری و عروسیشون براش فرش قرمز گذاشته بود ( خیلی فرشه بزرگ بوده طوری که تا چندسال همه راجبش صحبت میکردن).
آخرین قسمش این بود که میگفت به جون مریم( زنش) .
این خانم نه چهره خیلی زیبایی داشت نه خیلی از معیار هارو ولی پاک و خوش قلب بود و از یه خانواده معمولی بود.
الان نوه اش همسن منه و هنوزم که هنوزه شوهرش که الان پیره جونش براش درمیره. همیشه عزیزم یا..صداش میزد و تو خونه یا تو جمع با اسم صداش نمیزد مگراینکه بخواد به جونش قسم بخوره.
براش یه گردنبند خرید که سالها پیش حدود ۶ میلیارد قیمتش بود، تمام جواهراتش شناسنامه داره.
اصلا پیر نشده و به قول خودش کسی که شوهرش خوب باشه پیر نمیشه.
الان سالگرد ازدواجشون، رستوران، سفرهای خارج، آرایشگاه، باشگاه و.. به بهترین حالت سرجاشه.
*قبلا تاپیک کردم*