من حدودا ۶ ماهه عقد کردم اول از همه بگم پدر ندارم، باهاش یه مدت دوست بودم از اولش هم مامان من هم مادرش ناراضی بودن واسه که مامانم خاستگارم ک الان شوهرمه الان رو بپرونه گفت واسش خونه بخر بزن ب نامش تا موافقت کنم ، فقط جهت اینکه بپرونه ولی من مادرمو راضیش کردم قبول کرد بدون هیچی، بعد اون پسر اعتماد نداشت به من و خانوادم ، مهریه عندالاستطاعه زد گفتم اشکال نداره چون نیت من زندگی کردن بود ، مادرش از اول نیش و کنایه هاش بود اذیت کردناش پشت سرم حرف زدن با جاریم، جاریم چون خودش دل خوشی از مادر شوهر نداشت اومد همه چیو واسم گفت ،گفت چقدر ازت بد میگه این ماجرارو ب شوهرم گفتم یه مدتی هم میونمون خراب بود، شوهرمو دوست دارم میخوام باهاش تشکیل خانواده بدم اما دوست ندارم این مدلی، جاریم هم خونه بنامشه هم ماشین مادرشوهرم بهش گفته اینکه من جلو پسرمو نگرفتم نزنه بنامت خیلی مادرشوهرم خوبی ام قدرمو بدون ، یه زمینی به نام مادرشوهرمه ک شوهرم میگه میخوام داخل اون زمین خونه بسازم مادرم داده بمن میگم خب بزن بنام خودت یا من اگه مال خودته میگ مگه خلم اینقدر خرج کنم بنام مامانم باشه خب ، ولی میدونم واسه اعتماده ، یه زمینم داره ک بنام داداششه، با همچنین فردی ک هر تیکه از مالش بنام یکی دیگس چجوری خانواده تشکیل بدم ؟ عصبی میشم بهم اعتماد نداره، جاریم نمیدونم به چی ما دقیقا حسادت داره همش سعی داره خرابم کنه کاری نکردم اخه
بدون پشتوانه چجوری بچه دار بشم و تشکیل خانواده بدم
به جای ناراحت شدن و غم باد گرفتن روی زبونتو کار کن همشون دفعه دیگه زخمی کنی
آخ اگه من سلیطه بودم و زبونم تیز اونوقت همه دشمنامو پاره میکردم
از اذیت آزارهای جاری و مادرشوهر نترس،فقط به روزهای خوب بعد ازدواج فکر کن
مثل شوهر منی😅وضعش خوبه اما همش مال مامان و باباش
ما فقط الان حقوق داریم (شکر خدا راضییم)
😅خونم هم واحد رو به رویی مادر شوهرم
تو خودت زندگی خودتو خراب میکنی نه کس دیگه ای از بس تو فکر مسائل مالی هستی اگه چیزی داره به نام خانوادش زده قبل اینکه وارد زندکی بشی یا نداره میخوان بهش بدن چرا خودتو قاطی ماجراهایی میکنی از طرفیم پیشنهاد میدی میتونی به نام من کنی؟ این زمونه کی میاد زن عقدی اونقدر اعتماد کنه و بهش حق دخالت رو بده تو این مسائل
اول اینگه هر حرفی جاری زد باور نکن چون حسودی میکنه سعی میکنه میونه تو و مادرشوهرتو خراب کنه وکاری کنه که با شوهرت دعوات بشه که دقیقا هم همین کارو کرده
دوم هر حرفی زدن سریع جبهه نگیر خیلی بی خیال ازش رد شو سرتو بنداز پایین و زندگیتو بکن
سوم وقتی شوهرت گفته زمین‌ها به نام یکی دیگه ست پس کلا بی خیالشون شو برای شروع زندگی بگو یه خونه اجاره کنه حتما هم از خونه جاریت دور باشه چون معلومه که میخواد زندگیتو خراب کنه شما هم که دهن بین هستین هرچی میگه زود باور میکنی
