چندروز با شوهرم خانوادش رفتیم سفر
از همون اول زنونه مردونش کردن
شوهرمن نه لوسی نه بغلی نه محبتی هیچی
اصلا نمیگه بیا یک عکس بگیریم بیا یم دوری بزنیم
مگر همه بریم بیرون.
بخدا میبینم برادرشوهرامو غصه میخورم
یک شب اتفاقی جداشدیم تو یک اتاق اما خوابید...
بااینکه هزاربار بهش گفتم
بخدا خستم و هیچکسو ندارم درد ودل کنم
دلم محبت میخواد
توجه
اما فقط، فکر میکنه لبخند کافیه