دوتا دوست صمیمی داشتم
که از ابتدایی باهم رفیق شدیم
تا حالا باهم بودیم
یعنی تمام مشکلات همو میدونستیم همیشه پشت همدیگه بودیم تو مشکلات ، شرایط خانوادگی هم دبگه رو میدونستیم ولی قضاوت نمیکردیم
بعد منه احمق یکی از دوستام از یه پسره خوشش میومد
پسره به من پیشنهاد داد من برای اینکه به دوستم ثابت کنم ازش بهترم ، پیشنهاد پسره رو قبول کردم و یکماه بعد با پسره تموم کردم
و گند زدم تو رفاقت امون
اون یکی رفیقم بین دعوا ما گیر افتاد و کلا با دوتامون تموم کرد
الان هر دوستی که دارم فیکن
جز اون دو نفر همه فیکن
همه ادایی ان
همه قضاوت میکنن
همه اشون سو استفاده گرن
من رفاقت های واقعی امو سر احساسات لحظه ای از دست دادم
دوست پسرم سابقم همیشه میگفت تو خیلی موزمار هستی و خورده شیشه داری و دیوثی و…
ناراحت میشدم ولی الان که به گذشته فکر میکنم فقط اون منو شناخت بود
انقذر باهاش بازی روانی در آوردم یه روز بهش محبت میکردم یه روز پسش میردم که وابسته ام شد ولی درنهایت بعد یکسال ولم کرد
و حتی اونم از دست دادم با خودخواهی هام
با زرنگ بازیام فکر میکردم من برنده ام
اما مهم ترین و دوست داشتنی ترین آدما زندگیم از دست دادم
و انگار لیاقت چیزای خوب و قشنگ ندارم
حالم از شخصیت فعلی ام بهم میخوره!
من تو درس و ورزش و کارم عالی هستم
ولی تو روابطم ریده ام!
دلم میخواد تنها بمونم من لایق آدما نیستم.