2777
2789
عنوان

خاطرات خابگاه یادش بخیر

113 بازدید | 6 پست

کلی خاطره داریم دلم تنگ شده ماکلا اتاق مردم آزاری بودیم ی بارتوراهرو دادم دارن توسرپرستی نذری میدن باورتون میشه من پریدم داخل دقیقا پشت سرمن فقط صدا ظرف و صدا دویدن میومد بعدم ک سرپرست خابگاه بهشون گف اگه جایی نذری دادن بمنم بگید قابلمه بیارم برگشتن من خودمو زدم ب خواب بیایین خاطراتتون روبگین کلی خاطره هس ادم نمیدونه کدوم روبگه ی بارم یکی ازهم اتاقیامون تازه برنامه ویچت اومده بودهرروز خدابای نفر قرار میذاشت توهمین حین بایکیش اشنامیشه ومیره خونه طرف شبش میان برا حضوری زدن دختره قبلش ب مانگف دقیقا همون حین زنگ زدک سرپرست تواتاق بود ودوستمون صداش روغیرعمدزده بودرواسمیکر وهمزمان داشت ماسک میزاشت )بچه ها من امشب خونه دوست پسرمم دمتون گرف ی جور سرپرست پیردخترو بپیچونید وای غوغاب پاشد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دعا کن من امسال خوابگاهی بشم🥲

الهی امین عالیه اگه رفتی ازلحظه لحطه اش نهایت استفاده روببر ببین یعنی بهترررررین بخش زندگی ادم همین چن سال خابگاس بشرط اینکه هم اتاقی پایه داشته باشی

ی روزم توخوابگاه دوستم توبرف خورد زمین بدطور دقیقا پاهاش بالا بود کلش روزمین من اون وسط ازخنده خودمم پخش شدم تویخ وبرف یکی ازپسرای دانشگاه اومد گف خانما کمکتون کنم اینو گف خودش کله شد افتا دقیقا روشر دوستم خداروشکر کسی نبود تااخر سال هروقت پسره رومیدیدیم هم اون میخندید هم ما

الهی امین عالیه اگه رفتی ازلحظه لحطه اش نهایت استفاده روببر ببین یعنی بهترررررین بخش زندگی ادم همین ...

انشالله که دعات براورده میشه و امسال منم میرم دانشگاه و خوابگاه

بزرگترین *درد و رنج*،،،درد و رنج تبدیل نشدن به کسی یه که توانایی شو داشتیم .....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792