یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️
از اون جا حوله عروسکیه من بافتم یه بار. دقیقا همین رنگی وهمین شکلی.. تابستون ۷۵ میرفتم کلاس قلاب بافی، این طرح و بهمون یاد دادن. مادرم گذاشت تو دستشویی و یه حوله ازش آویزون کرد، کلی ذوق میکردم😅. اونموقع کلاس پنجم بودم فک کنم، یادش بخیر😍
برای خانه کوچک همسایه ات، چراغ آرزو کن💡بی شک حوالی خانه ات روشنتر خواهد شد🌟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ازینا هههههههمه رو ما داشتیم اون ساعته اون گازه ههههمه رو
خونه ی ما دورِ دوره ، پشت کوههای صبوره پشت دَشتای طلایی پشت صحراهای خالی خونه ی ماست اونورِ آب اونورِ موجهای بی تاب پشت جنگلای سروه توی رویاست،توی یه خواب،پشت اقیانوسِ آبی پشت باغای گلابی اونور باغای انگور پشت کندوهای زنبور خونه ما پشت ابرهاست اونور دلتنگیِ ماست تهِ جاده های خیسه پشت بارون پشت دریاست💖💖💖💖💖💖💖بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتی الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم اَتل و متل بهار بیرونه مرغابی تو باغش میخونه باغ من سرده همه ی گلاش پژمرده دونه دونه بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه دلم تنگه پرتقالمن گلپر سبزه قلب زار من منو ببخش از برای تو هرچی که بخوای میارم اَتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه عطر و بوش همین غم و شادیه کوچیک و بزرگمونه.💖
وای خدااا اونی که بچها بازی میکنند یاد بچگیای خودمو شوهرم افتادم تو کوچه با بقیه بچها بازی میکردیم🥺🥺🥺
خونه ی ما دورِ دوره ، پشت کوههای صبوره پشت دَشتای طلایی پشت صحراهای خالی خونه ی ماست اونورِ آب اونورِ موجهای بی تاب پشت جنگلای سروه توی رویاست،توی یه خواب،پشت اقیانوسِ آبی پشت باغای گلابی اونور باغای انگور پشت کندوهای زنبور خونه ما پشت ابرهاست اونور دلتنگیِ ماست تهِ جاده های خیسه پشت بارون پشت دریاست💖💖💖💖💖💖💖بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتی الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم اَتل و متل بهار بیرونه مرغابی تو باغش میخونه باغ من سرده همه ی گلاش پژمرده دونه دونه بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه دلم تنگه پرتقالمن گلپر سبزه قلب زار من منو ببخش از برای تو هرچی که بخوای میارم اَتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه عطر و بوش همین غم و شادیه کوچیک و بزرگمونه.💖
از اون اجاق گازهم بلا استثنا همه خونواده ها داشتن. مارکشم جواهریان گاز بوذ😂😂😂البته اینا خاطرات ده ...
با اون دمپایی من که دهه هفتادی ام کتک خوردم 😂 مامان ها نشون گیری خوبی داشتن باهاش😂 و مادرم از اون مدل دمپایی ها داشت از اون ساعت دیواری ها هم خالم داشت تو روستا
از اون اجاق گازهم بلا استثنا همه خونواده ها داشتن. مارکشم جواهریان گاز بوذ😂😂😂البته اینا خاطرات ده ...
باورت میشه تا چند سال پیش خالم تو روستا از این نوع گاز داشت روستا شون هنوز گاز کشی نشده بود و به کپسول گاز مایع وصل کرده بود گاز رو تا اینکه روستاشون رو گاز کشی کردن بعدش هم دیگه ازدواج کرد و عوضش کرد یادگار خدابیامرز مادر بزرگم بود گاز و هنوز هم توی حیاط گذاشته دلش نمیاد بفروشه به سمساری بله بیشتر دهه شصتی ها و پنجاهی ها یادشون 😁😍