اخ اخ گفتی از اون فامیلای چابلوس یجور با ننه ادم حرف میزنن انگار اونا دانای کلن مادر مام😑
یجور زر میزنن انگار صلاح مارو میخوان به فکرمون درحالی که برامون چاه میکنن😑
فلان کار خوبه😒 بچه هات انجامش بدن🙄 بهمان کار خوبه😑
میبینی خودش و بچه هاش وارد اون کار شدن ضرر دیدنا🤧 ولی الا بلا میگن خوب بوده🙄 فلان قدر سود کرده یا اصلا یه گوهی میخورن میفتون هچل الا و بلا تا مارو تو هچل نندازن ول نمیکنن بعدم میگن وای نه اولش اینجوری بود بعد ضرر کرد شر ور پرت میکنن
تو جمعی حرف بحث بچه ها میشد هی به مادر ح..م زه
یسری بدبخت های ح..م زه عقده ای که چپ راست میرفتن مثلا زمین بخوریم زمین بزننمون(چون سر بودیم) بعد بچه های اونا سر زبون بیوفته اونا پیشرفت کنن برن جلو ایرادی میدیدن کلی میذاشتن روش بزرگش میکردن انگار ایراددار دنیا ماییم اونم چه ایرادی😲😯😵 وای🫨
میگفتن نذار بچه هات سوار بشن😐 به بچه نباید رو بدی🫥(این چه حرفیه ها😕)هر خواسته اشونو براورده نکنین🙄(اخه چی داریم و داشتیم ما هاااا)😭🫠😶باهاشون اینجور رفتار کن اصلا انگار عقل..😑🫠
ح..م زاده ها چند تا مثال هم میدیدی از اینور اونور یا الکی میگفتن فلانی اینجوری کرد اخرعاقبتش این شد(مثالاشونم به درد خوردشون میخورد) ننه بابا فلانی ازاد گذاشتن بچه شون ال شد سرمایه دادن بچه کلی بدهی اورد یا رفت فلان جا خرجش کرد
یا همه اختیارات داشتن بچه اش تو زرد دراومد (مثالای درس حسابی نمیزدنا یا اونایی که پدر مادرشون خوب بود به یه جایی رسیدن بخاطرش هیچ وقت اینا نبود که اگه اینارم میزدن سریع به تلاش و همت اون بچه ح..م زاده میچسبوندن😑😑😬)
اخه بچه علف ه.رزه؟؟؟؟ بگی خودش از اول همینجوری اومد همینجوری هم بزرگ میشه تیشه به ریشه اش هم بزنی
ن حمایتی ی هوامونو داشته باشن(ضرر بود برامون رو ریشه کن میشد نفع هامون برامون میاوردن)
نه خودشون کنار کشیدن خودمون تلاش کنیم برای زندگی مون تصمیم بگیریم کارای لازم انجام بریم
شستن پختن بریدن دوختن اسمشم شد زندگی ما
نه مراقبم بودن نه گذاشتن خودم مراقب باشم