zibaye_tanha

مدیر

عضویت: 1403/01/17

تعداد پست: 499

عنوان

عکس پسر عمم که عاشقش بودم از بچگی و نامزدش

| مشاهده متن کامل بحث + 1642 بازدید | 97 پست

بچه ها الان یه تاپیک زدم و اینقد گفتم بترکونید که خودم نرسیدم بخونم تاپیکا رو

این کاربری مال دوستم و هم خوابگاهیمه و واسه همین بعد از گفتن نظرتون لطفا گذارش بزنین

این عکس پسر عممه که از بچگی دوسش داشتم ولی همیشه فامیل رو به چشم خواهر میدی و اخرش هم با یه دختر غریبه ازدواج کرد

خودمم الان نامزد کردم ولی هروقت عکسای اینارو میبینم ذهنم مشغول میشه

به نظرتون به هم میان یا پسر عمم سرتره

1403/06/19

01:03

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

alex_sampson

عضویت: 1402/05/22

تعداد پست: 2596

حالا گزارش میزنین لطفا

عکس خودتو نامزدتو نمیزاری؟

کاربر خانوم هستم.من عاشق پسر مذهبیه واحد روبرویمون شدم صداش همش تو اتاقمه دارم دیووونه میشم...سه سال هست که تو ساختمون ما دو تا پسر از شهر دیگه برای کار آمدن و زندگی میکنن و دیوار اتاق این پسر با دیوار اتاق من مشترکه، تویه طول سه سال تمام خنده هاشو صحبتاشو تلفناشو رازو نیازاشو و نماز خوندناشو نماز شباشو و حتی گریه هاشو (موقع رازو نیاز و خوندن دعا)شنیدم و خیلی وقتها ک شروع به صوت قرآن میکنن من اینور دیوار دست از کارم بر میداشتم و به صوت قران ایشون گوش میدادم و میگفتم خوشبحال همسرشون(مطمعن شدم مجرد هستند) من ایشونو ندیده بودم تا اینکه پارسال بارها ایشونو دیدم و دلم رفت و الان درگیرش شدم من جز توکل کاری از دستم بر نمیاد ،من در ماه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ کربلا روزیم شد و اونجا از آقا خواستم یا فراموششون کنم یا اگر به صلاحه این پسر رو به من ببخشه که مطمعناً قَدرش خواهم دونست در غیر اینصورت بهش همسری بده که قَدرشو بدونه... خیلی ها ازم پرسیدن به کجا رسید این عشق یک طرفه! (مرسی از پیگیریتون) پسر همسایمون اسمش آقا حامد هست.عزیزان از آقا حامد رفتارهای مثبت زیادی دیدم از پارسال تا امسال نمتونم بازش کنم چون طولانی هست ولی در نهایت پسر همسایمون من رو خیلی نامحسوس نشون مادرش داده الانم رفته شهرشون و خبری نیست ازش حالا نمیدونم باز هم میبینمش یا نه! و خبری هم از خواستگاری نیست 💔🥺شاید مادرش خوشش نیومده و هزارتا شاید دیگر... یک صلوات برای آرامشم و حاجتم مهمونم میکنید عزیزان؟؟؟🌹مچکرم🙏

1403/06/19

01:21

0 نفر لایک کرده اند ...

802262

عضویت: 1399/10/07

تعداد پست: 3874

حالا گزارش میزنین لطفا

نمیخوای عکستو بزاری؟؟

گزارش بزنیم؟؟؟

زندگی چه تقدیرها؛ همه به تدبیرها خندیدن!!!

1403/06/19

01:22

0 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

9951

عضویت: 1402/02/29

تعداد پست: 6037

حالا گزارش میزنین لطفا

گزارش زدم عزیزم

با عرض پوزش اسم کاربریها یادم نمیمونه! سوال ورزشی دارید میتونید بپرسید.

1403/06/19

01:23

1 نفر لایک کرده اند ...

zibaye_tanha

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/17

تعداد پست: 499

عکس خودمو نامزدمو نمیتونم بذارم چون داستان زندگیمو گذاشتم شناسایی شم بدبخت میشم میشه لطف کنین گزارش بزنین این تاپیک نمونه تو تاپیکای دوستم

1403/06/19

01:23

2 نفر لایک کرده اند ...

zibaye_tanha

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/17

تعداد پست: 499

نمیخوای عکستو بزاری؟؟گزارش بزنیم؟؟؟

مرسی عزیزم ممنون میشم گزارش بزنب

1403/06/19

01:23

3 نفر لایک کرده اند ...

802262

عضویت: 1399/10/07

تعداد پست: 3874

عکس خودمو نامزدمو نمیتونم بذارم چون داستان زندگیمو گذاشتم شناسایی شم بدبخت میشم میشه لطف کنین گزارش ...

زدام

زندگی چه تقدیرها؛ همه به تدبیرها خندیدن!!!

1403/06/19

01:24

1 نفر لایک کرده اند ...

مالفیسنت

عضویت: 1399/08/02

تعداد پست: 3390

اسی یبار دیگه هم بزار 🥲

قول میدم گزارش بزنمممم

مالـفیسـنت : Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫 "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛ غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...) شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت. سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090

1403/06/19

01:26

0 نفر لایک کرده اند ...