اعصابم خیلی ضعیف شده از وقتیکه نامزد کردم.
یکساله نامزدم جمعا سه بار نرفتم خونشون.
خانواده نامزدم خیلی خسیسن میمیرن واسه یه لقمه نون.
از وقتی عقد کردیم یکساله نامزدم هرشب میاد خونمون.
خیلی دلم واسه مامانم میسوزه تو این یسال نفسش دراومد اینقد ریخت تو حلق پسر مردم. یه مامان و داداش داره اونا یادش دادن که اینقد این بیاد اینجا که من فرصت نداشته باشم برم اونجا.
خیلی حرص میخورم کاش هیچوقت ازدواج نمیکردم.
نگید جدا شو نمیشه.
از وقتی ازدواج کردم و شاهد این رفتارا بودم خیلی عصبی و پرخاشگر شدم.
یکم دلداریم بدید