وای نگو دلم خون میشه
همش خاطره بود همش عشق بود
از باشگاه میومدم زنگ میزدم عزیز تخم مرغ بذار واسم میدیدم پخته پوست کرده گذاشته تو بشقاب ، دمنوش دم کرده
از ذوق اومدنم چشماش میخندید
آخ قربون دستات که هر وقت کنارت بودیم داشتی موهامونو ناز میکردی دستامونو میگزفتی
روحت شاد