شکایت شوهرمو کرده بود البته شوهرم ک هنوزم اعتراف نکرده ولی شوهر خانم بهم زنگ زد گفت آجی من از شوهرت وهمسرم شکایت کردم چون خانمش رفته بود مهریشوگذاشته بوداجرا شوهرشم رفت شکایت شوهرم وزنشوکرد خانم ک دیداینطوررابطشون لومیره شوهرشم گفته بودمهریه ندارم میرم زندان گفته بودمیخام برگردم ب زندگیم شوهرش هم دید کسی نمیاد۳تا بچشو نگه داره گفت باشه برگرده خودمم بهش گفتم کوتاه بیابخاطر آینده بچها دیگ خونشون تاقبل ازبرگشت زنش جاب جا کرد رفتن یه جادیگ ماهم اونامستاجربودیم سال بعدش رفتیم اون محل موند وخاطرات تلخش
اونوقت زن اولشم که میخواد برگردونه به بهونه مهریه
احیانا که نفر سوم ازدواج اول نبودی؟
ب هر حال خیلی خری با اون موندی هنوز
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
