دوستان ما یه باغ داریم. سمت کوچمون بعدا. برامون میوه. غذا و اینا میارن گاهی
امشب من داشتم از سرکار برمیگشتم. صاحب همون باغ که پسرش.هم شریکه سی و هشت نه اینا زن و بچه داره خیلی مرد مدینه هیزو اینا نی. داشت از مغازش برمیگشت. تو راه من وو دید. بعدا برگشت عقل گفت من دارم اون سمتی میرم اگه شما هم میرید بیایید من گفتم نه مرسی. رفت. الان به نظرتون این دختر که من باشم. خراب هستم که اون این حرف و به من زد یعنی فکر کرد من آدم. پا بده ای هستم این حرفو زد به نظرتون کارش بد بود کلااااا منظور خیلی بدی داشت ؟؟؟ لطفا نظر بدید کلا چه قصدی ازاین کار داشت. چه برداشتی دارید