ب نظر من مشکل اصلی شما کمبود ک هیچ فقر عزت نفس و اعتماد ب نفسه ،لازم نیست برا مسئله ب این کوچیکی انقدر ناراحت باشی و عذاب بکشی ،اینهمه آدم طعنه و کنایه و آزار میدن بقیه رو عین خیالشونم نیست بعد شما ب خاطر ی چیز ب این کوچیکی ک حقم داشتی بگی ناراحت شدی ؟اصن تا کسی میاد بهت میگه کارت بده اشک میریزی مگه خودت عقل نداری خاهر من ؟من دارم میگم اینا ب دید خاهر شوهر میگن تو ب دید مادر مادر ب بچه دلسوزتره تا عمه ،ب فکر خودت باش ن نظریات دیگران وقتی ته دلت ریش میشه بچت اشک بریزه دیگه نیاز نیست بیای اینجا بقیه بهت بگن کارت خوب بوده یا بد بزار بقیه واس بچه ها خودشون تصمیم بگیرن ن واس تو
دیگه گذشت خودتو ناراحت نکن خواهر شوهرت بچه نداره
درکتون نمیکنم خانم اینکه ی بچه رو انقدر بچلونی و فشار بدی ک سوپشو بالا بیاره عشقه ؟مگه ما میگیم نبوس میگیم مث ادم ببوس ،شما تاحالا لفظ دوستی خاله خرسه رو شنیدی ؟میدونی چرا انقدر جوش میزنم واس اینکه عمه ی بچه تو فامیل ما هم از اینا بلا سر برادر زادش اورده هر روز خدا واس بچه نوشابه میخرید با وجودی ک دکتر گفته بود این بچه خطرناکه این چیزا واسش تا بهشم مبگفتن میگفت من عمم و اشک تمساح میریخت میخام ببینم الان ک گورشو گم کرده تو شهر دیگه میاد بیوفته دنبال برادر زاده ش ب دکتر و اینور اونور ،محبت حد و حدودی داره
اشکالی نداره دفعه بعد که دیدی بذار با بچه بازی کنه ولی واقعا ارزش دل شکستن نداره . بچه ها معمولا دوست داشتنی هستن و مخصوصا بچه خواهر یا برادر که دیگه جای خودش رو داره .. یه لحظه خواهرت رو بذار جای خواهر شوهرت ببین چه حسی پیدا میکنه قربونت برم... معلومه که خیلی گلی و خودت هم ناراحتی وگرنه این تاپیک رو نمیزدی . موفق باشی عزیزم
اره هیچوقت باوجود خیلی کم و کاستیها بدحرف نزدم همیشه قانع بودم و مثل خاهر بزرگم میدونمش هیچوقت گله وشکایت نکردم سرم تو لاک خودم بود ولی باور کن تا دوساعت هر سی ثانیه جیغشو درمیاورد من رو تمام بچه ها حساسم قبلا بهدشوهرم گفته بودم تو تذکر بده من بگم ناراحت مبشه اونم نگفت اخرعصبی شدم
