تنها نیستی مثل فیلم هفت و تلقین و اسکار فیس سکانس اخر
^===خوشبختی چون سرابی دور دست ..و دل دریغ؛از نوری در این سیاهی ....این بغض سنگین -__- این خستگی مفرط ---این حس تهی ؛؛ همه و همه ؛ داستانی ست که هرگز به پایان نمیرسد ===^
^===خوشبختی چون سرابی دور دست ..و دل دریغ؛از نوری در این سیاهی ....این بغض سنگین -__- این خستگی مفرط ---این حس تهی ؛؛ همه و همه ؛ داستانی ست که هرگز به پایان نمیرسد ===^
فکر کنم مسئول های اونجا داشتم نقش بازی میکردن تا ببینن روندی تو خوب شدنش داره نداشت آخرش فکر کنم میخواستم مغزشدو در بیارن که یدونه برج توی دریا نشون داد