2777
2789

سلام من اسمم آرمیتا است و ۲۴ سالمه دوتا بچه دارم

وقتی دختر پانزده ساله بودم  دوره نامزدی نداشتم به خاطر اینکه بابام با یکی شراکت قدیمی داشت منو دادن به این همسرم 

۱۷ سالم اولین بچه رو ناخواسته باردار شدم گذشت تا ۴ماهم یه روز هوا خیلی گرم بود منم تو گرما هلاک داشتم میشدم کولر خراب 

زنگ زدم شوهرم گفت نه چه معنا داره زن سر کولر وایسه

بعد که اصرار منو دید گف هر جور خودت میدونی بدون خداحافظی قطع کرد

منم زنگ زدم اومد درست کرد وقتی اومد خونه عوض تشکر داد و بیداد یه چک بهم زد که چرا این کارو کردی حرفم گوش نکردی 

اون صحنه تو ذهنم هزار بار تکرار شد شاید دیگه تکرار نکرد ولی دیگه دوسش نداشتم

حالا جاری ام حامله برادر شوهرم حتی غذا براش می پزه مادر شوهرم خونه اش تمیز می کنه اونوقت من ...



یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بیو کامل به این‌میگن ولی‌من حوصلم‌نشد بخونم همشو😂

به امضام نگاه نکن میگم نگا نکن میخوابونم دهنتا میگم برو امضا بعدی برو دیگه اهههه عجب آدمی هستیا بروو حالا چرا بین این همه امضا به امضای من زل زدی کلک😎😂

دخل اون به شما چیه واقعا؟؟؟ مگه هووی شماست که حسادت میکنی؟؟ 

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

نمیدونم جریان کل زندگیت چیه ولی اینو هی باخودت تکرارکن که جاریت مقصر زندگی تلخ تونیست منم یه روزی احساس توروداشتم چون زندگی خودم خیلی به نسبت جاریم سخت بود ولی کم کم فهمیدم زندگی هرکسی یه طوریه اینکه خانواده شوهرم بامن بد بودن تقصیراون بیچاره نیست

پسرگلم ازوقتی اومدی مامانی هرروز بهاره💙

عاشق بیو دادنت شدم یعنی آرمیتا جان 

الان داری به اون چیزا فکر میکنی میدونی چی میشه ؟ 

فقط خودتو روح و روانتو داغون میکنی 

بیخیال گذشته آیندتو بساز 🤍

   لایک کن خوشگلم خوشحال میشم نظرت با نظرم یکیه 😁                 هَستیم زَ آشُوبِ جَهان فارِغ مُطلَق!✋🏻️

منم خیلی با اینجور فکرا خودمو اذییت میکنم اسی 

ولی چیزیه که هست و خب اینکه یه نفر فلانه و من نه شاید خدا خواسته 

که بعدا ما رو تو موقعیت خیلی خیلی بهتری قرار بده 

خودتو با این افکار مریض نکن اسی 

همین شوهرت که میگی اگه مریض بشی برات لیوانی هم جابه جا نمیکنه اگه مریض بشی حتی شاید خدای ناکرده ولت کنه بره به خاطر بچه هات سالم باش اسی

فقط 4 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
آقایون درخواست دوستی ندین میترکونم کاربریتونو🍃متاهل و متعهد به همسر💍عاشق کتاب همسر زندگی و روانشناسی 🍃دانشجوی روانشناسی 🍃اطلاعات شخصی درباره زندگی شخصیم نمیدم 🍃آقایون ریپلای نکنن🍃ازسال98خواننده خاموش بودم 🍃درخواست دوستی هیچ کسی پذیرفته نمیشود لطفا به اعتماد ها خیانت نکنید💛
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز