ن من این ه نرفته
در همون لحظه ک چ میگذره
خواهرم اون موقع تو خواب راه میرفت(البته مدت کوتاهی بود خداروشکر دیگه اینطور نیس،کودک بود)
گاهی درو میبستیم
گاهی فراموش
اون شب فراموش کرده بودیم
خونمون سه طبقه
من طبقه پایین(متاهل)
مامان اینا طبقه وسط
طبقه بالا خالی
تو اون شب روح من رفت بالا تو راه پله و اونو آوردم پایین
وقنی ازخواب بیدار شدم
رفتم بالا دیدم کیف پولم ک دنبالش می گشتم چند روز
و دیشب روحم دیده بودش،تو طبقه سوم بود رفتم آوردم
و در هم قفل نبود ،در سالن