من همیشه تو تصوراتم دختر داشتم و باهاش عروسک بازی کردم هررر لباس دخترونهای ببینم دلم میریزه … حتی رفته بودیم واسه تو دلیم لباس نوزادی بخریم یهووو نا خداگاه کفش خیلی ناز دخترونه دیدم به شوهرم میگم واااای بزار من اینارو بخرم واسه دل خودم!! اما خب تسلیم خاست خدا شدم الهی که عاقبت بخیر بشن جفتشون
من همسرم اگر راضی میشد آی وی اف میکردم ولی ته دل جفتمون یکی میگفت اگه دختر قسمتت نباشه چی؟!؟ شوهرمم گفت میسپرم به خدا نمیخوام دخالت کنم اصلاااا قبول نکرد! منم تا وقتی با اصرارر دختر میخاستم دوتاش هم سقط کردم تا شبی که جدی و محکم و خسته قرص هام تموم شده بود نمیخاستم ادامه بدم به خوردن گفتم خدا خاست بهم بده منم میخوام نخاست یدونه کافیم هست … همون ماه بدون یدونه قرص(واسه منی که سه سال دارو میخوردم و دوتا سقط داشتم یعنی معجزه) باردار شدم و این پسرم برام موند بخاطره همین فکر میکنم یه نشونهاس از طرف خدا که خیر من تو پسر دار شدن بود شاید توانایی تربیت یه دختر رو ندارم و قرار نیست خوشبخت بشه…